رفتی از دنیای من، دلتنگ دلتنگم هنوز
بیتو با دنیا و آدمهاش در جنگم هنوز
شیشهیِ دل را شکستی بارها، اما عزیز!
بیقرارِ قصّههایِ شیشه و سنگم هنوز
شانهام در حسرتِ مویِ پریشانِ تو ماند
پیشِ چشمِ عاشقان، من مایهیِ ننگم هنوز
روزها بیتو برایم ماه و سال و قرن شد
بیتو بینِ زندگی و مرگ آونگم هنوز
بازگرد ای ماه من در آسمانم رخ نما!
بیتو بیروحم، شبیه تختهای سنگم هنوز
بازگرد و با سه تارت شعری از حافظ بخوان
عاشق آن لهجهیِ ناز و خوش آهنگم هنوز
میپرستیدم تو را، امّا نفهمیدی مرا
عاشقی دل سادهام، یکرنگ یکرنگم هنوز
ادامه مطلب ...